نه قاره ای که به کشف سواحلت برسم
نه قایقم که به هر موج، تا دلت برسم
نه یوسفی که به عطر تو پیرهن بدرم
چو گریه های زلیخا مقابلت برسم
نه آسیه، وَ نه مریم نمی شوم هرگز
نه هاجری که به صحرا به منزلت برسم
به زنگ خام شترها نمی شوم آرام
مگر به قافله ای از قبایلت برسم
کتیبه ام وَ دلم تکّه تکّه دلتنگ است
چگونه می شود آیا به حاصلت برسم؟
جهان من غزلی با مساحت بغض است
نه کاشفم که به حل المسائلت برسم
چقدر دور شدی از من همیشه گناه
چقدر فاصله دارم به منزلت برسم؟